درد خود پرستی




















Blog . Profile . Archive . Email  


وبلاگ شخصی وحید بهرامی

می خواهم خاطرات و افکارم را بنویسم.

 فردی مسلمان یک همسایه به ظاهر بی اعتقاد داشت. هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه را لعن و نفرین می کرد: خدایا! جان این همسایه کافر من را بگیر. مرگش را نزدیک کن (طوری که مرد همسایه می شنید) زمان گذشت و آن فرد مسلمان بیمار شد.

دیگر نمی توانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانه اش ظاهر می شد.

مسلمان سر نماز می گفت خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی و غذای من را در خانه ام ظاهر می کنی و لعنت بر آن مرد کافر خدانشناس...!

چند روزی گذشت. مرد مسلمان خواست برود غذا بردارد، دید این همان همسایه به ظاهر کافر است که غذا برایش می آورد و از آن شب به عبد، مسلمان سر نماز می گفت: خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان را وسیله کردی که برای من غذا بیاورد. من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

                                                    تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:خودپرستی-مسلمان و کافر-قضاوت غلط-حکمت,ساعت 12:32 توسط وحید| |


Power By: LoxBlog.Com